Discover
Dahaan | دهان Podcast
![Dahaan | دهان Podcast Dahaan | دهان Podcast](https://cdn-arch.shenoto.com/shenoto-channel/f9412876-ebeb-4950-af03-617ac0307269/cover/3000.jpg)
Dahaan | دهان Podcast
Author: Dahaan | دهان Podcast
Subscribed: 1,686Played: 20,716Subscribe
Share
© Dahaan | دهان Podcast
Description
دهان تلاش میکند که مسائل مربوط به سلامت را با یک دید جامع و جامعهنگرانه و علمی برای همهٔ افراد توضیح دهد. در پادکست دهان سعی میکنیم که مسائل مهم و داغ سلامت را با حضور افراد صاحبنظر به بحث بگذاریم.
8 Episodes
Reverse
قند و شکر بخش بزرگی از مواد غذایی زندگی امروزهٔ ما رو تشکیل میدن. پیداکردن موادی که قند نداشته باشند یا محتوای قندیشون کم باشه، واقعاً سخت شده. قند و شکر به ما انرژی زیادی میدن، اما مشکلات خیلی زیادی رو هم بهوجود میارن که همه کم و بیش با این مشکلات آشنا هستیم؛ از دیابت و افزایش وزن گرفته تا پوسیدگی دندان. به همین خاطر، امروزه توجه زیادی به قند میشه. مثلاً همین امسال بریتانیا مالیات روی مواد قندی وضع کرد که در همین مدت کوتاه هم نتایج خوبی داشته.
توی این پادکست به بررسی تاریخچهٔ قند و شکر و مسائل مربوط به اون پرداختیم. یکی از پرسشهایی که باهاش مواجه هستیم اینه که وظیفهٔ ما در شرایط کنونی در قبال این مسئله چیه. امیدواریم که با گوشدادن به این پادکست بتونیم به جواب این سوال نزدیکتر بشیم.
مهمانهای این پادکست دکتر شهاب دانشور، دندانپزشک و انسانشناس پزشکی و سارا مرادی، دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه همدان هستند. این پادکست رو توی یک کافه در شهر تهران ضبط کردیم، برای همین صداهایی توی پسزمینه میشنوید و از این لحاظ با بقیهٔ پادکستهای دهان متفاوت شده.
به متفاوتترین پادکست دهان خوش اومدید.
قند و شکر بخش بزرگی از مواد غذایی زندگی امروزهٔ ما رو تشکیل میدن. پیداکردن موادی که قند نداشته باشند یا محتوای قندیشون کم باشه، واقعاً سخت شده. قند و شکر به ما انرژی زیادی میدن، اما مشکلات خیلی زیادی رو هم بهوجود میارن که همه کم و بیش با این مشکلات آشنا هستیم؛ از دیابت و افزایش وزن گرفته تا پوسیدگی دندان. به همین خاطر، امروزه توجه زیادی به قند میشه. مثلاً همین امسال بریتانیا مالیات روی مواد قندی وضع کرد که در همین مدت کوتاه هم نتایج خوبی داشته.
توی این پادکست به بررسی تاریخچهٔ قند و شکر و مسائل مربوط به اون پرداختیم. یکی از پرسشهایی که باهاش مواجه هستیم اینه که وظیفهٔ ما در شرایط کنونی در قبال این مسئله چیه. امیدواریم که با گوشدادن به این پادکست بتونیم به جواب این سوال نزدیکتر بشیم.
مهمانهای این پادکست دکتر شهاب دانشور، دندانپزشک و انسانشناس پزشکی و سارا مرادی، دانشجوی دندانپزشکی دانشگاه همدان هستند. این پادکست رو توی یک کافه در شهر تهران ضبط کردیم، برای همین صداهایی توی پسزمینه میشنوید و از این لحاظ با بقیهٔ پادکستهای دهان متفاوت شده.
به متفاوتترین پادکست دهان خوش اومدید.
«ببینید وضعیت پزشکهای ما خوب نیست. ما در گمراهی هستیم. جامعهٔ پزشکی در حال تولید نیاز برای مردمه. من یه طرحی بهشکل پایلوت انجام دادم؛ چند تا مریض بدون پوسیدگی {دندانی} رو که تو دانشگاه چند نفر از اساتید معاینه کرده بودن رو فرستادیم بهشکل تصادفی تو بیست تا مطب تو تهران. از این بیست تا مطب هیجده تاش گفتن که چند تا دندون باید پر بشه. خب این گویاست دیگه... حالا شما اگه خواستی بیا ادامه بده این طرح رو ببین چی میشه... ما که دانشجو بودیم و بعد هم که تازه فارغالتحصیل شده بودیم از آمریکا، یه رنو داشتیم که پونزده سال سوارش شدیم. فکر و ذکر ما این بود که چطور اعتبار به دست بیاریم و بین مریضا احترام پیدا کنیم. رفاه مادی درجهٔ بعدش بود. الان دکتر جوون میخواد همه چیز رو بهسرعت به دست بیاره. ویلا و ماشین و خونه بخره. خب این آدم شروع میکنه به نیاز تولیدکردن برای بیمار. کی میگه که هر درمانی در هر شرایطی باید انجام بشه؟ درماننکردن هم گاهی بهترین درمانه. وقتی میبینی مریض پول نداره و کار تو هم دردی از کل زندگی این دوا نمیکنه، چرا باید اصرار کنیم {به درمان}؟... من خیلی وقته دیگه مطب ندارم. اصلاً تو این شرایط دیگه علاقهای به کار {درمانی} کردن ندارم. بیشتر کتاب تالیف میکنم که اگه خواستی بیا دانشکده از منشی بخش بگیر کتاب جدیدم رو در مورد کنترل عفونت...».
این نقلی قولی بود از یکی از اساتید دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی که توی پایاننامهٔ کارشناسی ارشد دکتر علیرضا صالحی، با عنوان «زمینههای اجتماعی بروز اقتدار در رابطهٔ پزشک و بیمار: مطالعهای قومنگارانه در شهر تهران» اومده. دکتر علیرضا صالحی سال 81 از دانشکدهٔ دندانپزشکی شهید بهشتی فارغالتحصیل شدهان، بعد از اون در سال 84 آزمون تخصص دادند و با رتبهٔ 21 رشتهٔ پروتز دانشگاه تهران رو انتخاب کردند، اما بعد از مدتی انصراف دادند. این بار به سمت جامعهشناسی رفتند و زمستان 96 از پایاننامهشون دفاع کردند.
با توجه به اتفاقاتی که همهمون کموبیش باهاشون آشناییم که در زمینه رابطهٔ پزشک و بیمار در چند سال اخیر رخ داده، من و دوست و همکلاسیم، سروش، تصمیم گرفتیم که پیش دکتر صالحی بریم و از نتایج مطالعاتشون در این زمینه بشنویم. با سومین پادکست دهان با موضوع «اقتدارگرایی در رابطهٔ پزشک و بیمار» همراه باشید.
«ببینید وضعیت پزشکهای ما خوب نیست. ما در گمراهی هستیم. جامعهٔ پزشکی در حال تولید نیاز برای مردمه. من یه طرحی بهشکل پایلوت انجام دادم؛ چند تا مریض بدون پوسیدگی {دندانی} رو که تو دانشگاه چند نفر از اساتید معاینه کرده بودن رو فرستادیم بهشکل تصادفی تو بیست تا مطب تو تهران. از این بیست تا مطب هیجده تاش گفتن که چند تا دندون باید پر بشه. خب این گویاست دیگه... حالا شما اگه خواستی بیا ادامه بده این طرح رو ببین چی میشه... ما که دانشجو بودیم و بعد هم که تازه فارغالتحصیل شده بودیم از آمریکا، یه رنو داشتیم که پونزده سال سوارش شدیم. فکر و ذکر ما این بود که چطور اعتبار به دست بیاریم و بین مریضا احترام پیدا کنیم. رفاه مادی درجهٔ بعدش بود. الان دکتر جوون میخواد همه چیز رو بهسرعت به دست بیاره. ویلا و ماشین و خونه بخره. خب این آدم شروع میکنه به نیاز تولیدکردن برای بیمار. کی میگه که هر درمانی در هر شرایطی باید انجام بشه؟ درماننکردن هم گاهی بهترین درمانه. وقتی میبینی مریض پول نداره و کار تو هم دردی از کل زندگی این دوا نمیکنه، چرا باید اصرار کنیم {به درمان}؟... من خیلی وقته دیگه مطب ندارم. اصلاً تو این شرایط دیگه علاقهای به کار {درمانی} کردن ندارم. بیشتر کتاب تالیف میکنم که اگه خواستی بیا دانشکده از منشی بخش بگیر کتاب جدیدم رو در مورد کنترل عفونت...».
این نقلی قولی بود از یکی از اساتید دانشکده دندانپزشکی شهید بهشتی که توی پایاننامهٔ کارشناسی ارشد دکتر علیرضا صالحی، با عنوان «زمینههای اجتماعی بروز اقتدار در رابطهٔ پزشک و بیمار: مطالعهای قومنگارانه در شهر تهران» اومده. دکتر علیرضا صالحی سال 81 از دانشکدهٔ دندانپزشکی شهید بهشتی فارغالتحصیل شدهان، بعد از اون در سال 84 آزمون تخصص دادند و با رتبهٔ 21 رشتهٔ پروتز دانشگاه تهران رو انتخاب کردند، اما بعد از مدتی انصراف دادند. این بار به سمت جامعهشناسی رفتند و زمستان 96 از پایاننامهشون دفاع کردند.
با توجه به اتفاقاتی که همهمون کموبیش باهاشون آشناییم که در زمینه رابطهٔ پزشک و بیمار در چند سال اخیر رخ داده، من و دوست و همکلاسیم، سروش، تصمیم گرفتیم که پیش دکتر صالحی بریم و از نتایج مطالعاتشون در این زمینه بشنویم. با سومین پادکست دهان با موضوع «اقتدارگرایی در رابطهٔ پزشک و بیمار» همراه باشید.
به بخش دوم پادکست دوم دهان در مورد شفافیت در نظام سلامت خوش اومدید.
در بخش اول مقدمهای از مفهوم شفافیت رو توضیح دادیم و این که چه اطلاعاتی باید برای مردم شفاف بشن. در این بخش در مورد راهکارها و انتقادات صحبت میکنیم.
با حسین بوذرجمهری و کوروش صالحی
به دومین پادکست دهان خوش اومدید
در قسمت دوم در مورد شفافیت که به انگلیسی بهش میگن transparency صحبت میکنیم. همهٔ ما شفافیت رو دوست داریم و میخوایم بدونیم که زندگی ما واقعن تحت تاثیر چه عواملی هست. اما منظور از شفافیت در نظام سلامت چیه؟ اصلن شفافیت چه مزیتی برای نظام سلامت داره؟ وضعیت شفافیت در نظام سلامت ایران و کشورهای دیگه چجوریه؟ میخوایم تو این پادکست مقدمهای در این مورد بگیم.
در این پادکست از حسین بوذرجمهری و کوروش صالحی دعوت کردیم که در این مورد برای ما صحبت بکنن. حسین بوذرجمهری دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت خدمات بهداشتی-درمانی از دانشگاه علوم پزشکی تهران و محقق در پژوهشکدهٔ سیاستپژوهی و مطالعات راهبردی حکمت بهعنوان گویندهٔ اصلی و کوروش صالحی، دانشجوی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بهعنوان منتقد در اینجا حضور دارن.
با هم قسمت اول پادکست رو گوش میکنیم.
در بخش اول پادکست در مورد سرزنش قربانی (victim blaming) و عوامل اجتماعی موثر بر سلامت (Social Determinants of Health یا SDH) صحبت کردیم. در قسمت دوم بحث رو با نابرابریهای اجتماعی، بدنامی اجتماعی (social stigma)، خودمختاری و سیاستهای کلان ادامه میدیم.
در قسمت اول پادکست دهان در مورد کمپینهای تغییر رفتار صحبت میکنیم. هدف این کمپینها اینه که با یک سری اطلاعات مثل اطلاعات سلامتی و بهداشتی رفتارهای ناسالم افراد رو تغییر داد. همون طور هم که میبینیم، این کمپینها سالهای اخیر خیلی زیاد شدن. میخوایم بررسی بکنیم آیا این کمپینها به اهدافی که داشتن رسیدن یا نه؟
در اینجا سروش صدر رو داریم که سعی میکنه این بحث رو با اطلاعاتی که جمع کرده، نقد کنه
و سارا والی، که بهعنوان منتقد حرفهای سروش اینجاست.
پادکستر عزیز، پادکست شما در گروه " دنیای پزشکی " پادکست استور معرفی شد. https://t.me/ziipodcaststore پادکست استور حامی پادکست هاست. (برای دیدن ادامه این کامنت اینجا 👆 ضربه بزنید) در صورت اشتباه در ارائه اطلاعات مانند لینک پادکست یا نام پادکستر ما را از طریق پشتیبانی پادکست استور در تلگرام مطلع کنید. در ضمن شما دعوت هستید به دو گروه پادکستر ها https://t.me/ziiPcreationguide و شنوندگان https://t.me/ziicastboxLguide #پادکست #پادکستاستور...
چرا انقدر صدا ی مزاحم هست؟
خیلی تپق میزنین متاسفانه
دست مریزاد
نگگگگنگگگگ
صدای افتضاح، .....
خسته نباشین،ممنون که شروع به فعالیت کردین،ولی واقعا شنیدن صداهای اضافی خلاف عادت های شنونده است
ممنون از پادکست خوبتون یکی اینکه صدای آهنگ آخر پادکست خیلی زیاده واینکه صداهای داخل کافه گاهی اوقات باعث حواس پرتی میشن
سلام خسته نباشید🧡🤍💙 من پادکستر پادکست دندانپزشکیoral_pهستم چطور میشه با شما ارتباط گرفت؟ لطف میکنین یک راه ارتباطی بفرمایین؟
چه عالی،من خودم از نوع رابطهی کادر درمان با بیماران و خانوادههای درگیر دلم خونه،به چشم دیدم که یک برنامهی درمانی رو بدون اینکه در مورد اون توضیح داده باشند،روی دست افراد میگذارند و از این بدتر بارها هم با گرفتن امضا و ثبت سند رسمی مسئولیت چیزی رو به گردن خانواده میندازن که آگاهی و اطلاعی از آن نداره
متاسفانه..واقعااا تسلط خوبی ندیدم ..تقریبا کم کیفیت پادکستی بود که گوش کردم.. به عنوان یه شهروند عادی اصلا مقدمه و تسلط تو کلام مجری رو ندیدم..
سلام کتاب (راند) دفترچه خاطرات دانشجو پزشکی مهدی ایزدی https://castbox.fm/va/4513603 تشریف بیارید 🙏🌹🙏
خیلی خوب بود، ممنون بعد از شنیدن این اپیزود رفتارم با پزشکم تغییر دادم، ارتباط ما از داد زدن و دعوا به احترام متقابل تبدیل شده 🙏
👍👍 خیلی خوب بود، ولی اپلیکیشن شنوتو رو از کجا دانلود کنم توروخدا بگین
سلام و ارادت در این کە قشر درمان ما زحمات فروانی میشکند شکی نیست اما به اعتقاد بندە یکسری از پزشکان برای بیماران وقت بسیار کمی میذارن، حتی اجازه صحبت کردن به بیمار نمیدن و این حق رو هم به بیماران نمیدن که ازبیماری خودش اطلاعاتی داشته باشه
قفل خونه رو باز کنه دکتر !!!
خیلی عالی🍀 امیدوارم پرقدرت ادامه بدین این مدل پادکست ها رو 👍
عالی، ممنون👍🍀
مسخره کردین واقعا
سياست گوني بچه كه بودم خواهرم يك گربه داشت كه خيلي خونگي بود همش وسط دست وپاي ما ميلوليد با ما ميخوابيد باما بيدارميشد باما نهار ميخورد خلاصه همش باما بود ماهم بوجودش عادت كرده بوديم گاهي هم براي لوس كردن وجلب توجه دائم خودش را به ما ميماليد كه معمولا جواب اون همه محبت ودلدادگي را با يك اردنگي ميداديم پس مدتي خواهر كوچكم هراز گاهي دچار تنگي نفس ميشد اين مسئله با گذر زمان حاد وحادتر شد بطريقي كه مجبور به خريد دستگاه وكپسول اكسيژن شديم وتقريبا ايزوله بود پزشكان ميگفتند يك حساسيت تنفسي است بيچاره مجبور بود دايما ماسك بزند بعضي ها فكر ميكردند سل دارد وازش دوري ميكردند بالاخره متوجه شدند كه ايشون به موي گربه ويا خود گربه حساس هستند حالا كه ميتونست خواهرم ويا بعبارتي خانواده را از گربه جدا كند تازه همه ما نظرمان به گربه جلب شد گربه اي كه دايم بين ما بود ولي نميديدمش حالا نقل مجلس ما شده بود والبته عزيز عاقبت هم مادرم فرمان به تبعيد گربه داد اولش به چنتا دوست واشنا گفتيم ولي كسي قبول نكرد تا اينكه تصميم گرفته شد برويم چنتاخيابون اونو ول كنيم اينو يادم رفت كه بگم گربه ما البته خيلي خونگي نبود